بازی با احساس...




























هم سلولی...



 1باختم به دخترکی که تمام غرورش را در کاسه ی

گدایی اش ریخته بود  و با خجالت مینگریست

به سکه ای که پرت میشد ....

و او که اه میکشید/

 

 

2باختم به اشک یتیمی  که غذای هرشبش انتظار بود

 ومن که خوش بودم با هوس های

پوچم/

 

 

3باختم به تنهایی که در تنهاییش ذوب میشد

ومن که جک میسرودم تا

جمعی نیششان باز شود تا بنا گوششان/

 

 

4باختم به گیسوان زیبای دخترکی که هر روز سپید

میشد به غم درونش

ومن که موهایم را پیرایش میکردم با اب وتاب به هوس تن/

 

 

5باختم به اشک مادری که چروک صورتش به سبب

رخ من فرسوده میشد و من که غرق

در بازی های بچه گانه ام.../

 

 

6باختم به همسایه ی نگون بختم که در حسرت نانی

و من که فربه میشدم هر روز به

میل انچه مد بود/

 

 

7باختم به جسد پدری که دود شد از غمم

و من که دریغ از بردن حتی اسمی

از او در ذهن/

 

 

8باختم به  قلمی که مینوشت برای هر ادمی 

جز انکه ارزو داشت نامش برده شود

حتی اگر کوچک بر کاغذی

 

 

9باختم به تمام خوشی هایی که قسمت نکردم

گوشه اش را با احدی

 

 

10اری من همه ام را باختم به همه ی ان ها

که همه شان درد بود و درد/

 

 

11راستی حقیقت ادم چیست؟؟؟

فرق انسان و حیوان چیست؟

 

 

12هیچ کس نشناخته این موجود دو پا را

فکرش و ذهنش به کدام ناکجا اباد

به گل نشسته؟

 

 

 

13هر روز سازی مینوازد و برای نواختنش

نقشه میکشد

برنامه میریزد /فیلم میسازد /تا در نهایت احساسی را

در گلو خفه کند/

 

 

14ادم های زمان من بهترین دروغ ها را میسازند

تا ضربه زنند به هم نو عشان

به کدامین حق/وبه کدامین دلیل/

 

 

15عجب بازی گران ماهری شده ایم در بازیه

مرگ احساس ها.

 

 

16راستش کفتار میدرد حیوانی را به سبب غریزه اش

اما هم نوع را دست درازی نمیکند

اما ما چه؟؟؟

 

 

17هر که درونش را میخواهد تهی کند از واقعیات

انگ یاغی میزنند/وارشاد را انگ دیگری

 

 

18به کدام یار میشود گفت انچه وجود دارد

نابودی دختری به فقر

نابودی یتیمی به بیکسی

هرزه شدن زنی به نداری

ویران شدن اشیانه ای به نداشتن  اشیانه

 

 

19ادمی است دیگر گاهی که امپرش بالا میرود

مینویسد

اما تا مینویسد بغضش میترکد

و جا میماند در حسرت نگاه همان دخترک فقیر

خیابان شهرمان/

 

 

20تقدیم به روح زیبایت به اشک درونت به قلب مهربانت

به غرورت اشک ریختم

به دردت نوشتم

به خدایت گله کردم

به ارزویت اه کشیدم

به ندایت نوشتم

به کاسه ات خیره ماندم

به ادم های شهرت صدایت را رساندم

اما به تمامت باختم

و شرمسارم

از ...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





❥.FAR.❤.HAN.❥ + دو شنبه 15 مرداد 1392 / 23:24 /
- Online Support by www.1abzar.com --->